شیخ صفی الدین اردبیلی عامل تشکیل حکومت ملی ایران
- شناسه خبر: 8457
- تاریخ و زمان ارسال: ۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۱:۰۱
- نویسنده: پشتیبانی
پس از حمله مغول، فعالیتهای مذهب اثنیعشری توانست آزادی بیشتری به دست آورد، زیرا تهاجم مغولان باعث شد مذهب تسنن از جایگاه حکومتی خود سقوط کند و در واقع تسامح مذهبی مغولان به شیعیان فرصت تازهای داد تا بتوانند در حوزههای عقیدتی و سیاسی فعالیت کنند، به طوری که در زمینههای علمی، سیاسی و نظامی رشد چشمگیری یافت.
گروهی مانند خواجه نصیرالدین طوسی، علامه ابن مطهر حلی، ابن مکی( شهید اول)، سید حیدر آملی، ابن فهد در زمینه تشیع فقاهتی کوشیدند و با غنا بخشیدن به فقه شیعه، به حل مسأله ولایت پرداختند. گروهی دیگر از شیعیان به فعالیتهای سیاسی و نظامی پرداختند که برای نمونه میتوان به فعالیت مذهبی سیاسی سربداران و آل کیا اشاره کرد.
در اردبیل سده هشت هجری نیز شاهد ظهور یکی از مؤثرترین نهضتهای مذهبی و سیاسی تحت تولیت و رهبری شیخ صفیالدین اردبیلی هستیم، چرا که با ظهور او زمینه برای تشکیل حکومت ملي ایران توسط فرزندانش، در قالب مذهب تشیع، برقرار شد. وی پنجمین فرزند مرد متقی و خوش سیرتی بنام شیخ امینالدین جبراییل است که در650ق/1252م در قریه کلخوران(کهرالان) اردبیل پا به عرصه وجود گذاشت. امینالدین مرد بذالی بود و به کرم و سخاوت شهرت داشت، چون شش سال از عمر مبارکش گذشته بود، سید جبراییل به رحمت ایزدی پیوست.
صفیالدين از همان خردسالی، روحی ناآرام و جستجوگر برای يافتن مرشدی داشت که او را در رسيدن به مقصود ياری و هدايت کند. او در اردبيل، بيشتر اوقات خود را در خانقاه شيخ فرج اردبيلی از مريدان ابوالقاسم جنيد بغدادی و يا در مزار محییالدین اردبيلی از مريدان شيخ شهابالدين سهروردی به سر میبرد.
شيخ صفىالدين در دوره حكومت سلاطین ایلخانی؛ سلطان محمد خدابنده ،الجايتو و غازان خان و ابوسعید به اوج شهرت و قدرت روحانى خود رسيد، وی بىترديد مردى به غايت پاكدامن و پارسا بود، حتى دشمنان سرسخت شاه اسماعيل و خاندان صفوى نيز به ديندارى، مروت، كرم، اخلاق و صفات پسنديده اين مرد معترف شدهاند.
شيخ صفی که در طلب مرشد سختکوش بود به کوه سبلان رفت ولی در آنجا کسی که بتواند نياز او را برآورد نيافت و به اردبيل برگشت. صفىالدين از همان اوان جوانى قدم در مسير عرفان و معنويت مذهبى نهاد و سرانجام آتش عشق الهى در قلب او شعله كشيد و به جستجوى مراد برآمد.
چند سال بعد، شيخ آگاهی يافت که شيخ نجيبالدين علی بن بزغوش شيرازى در شيراز صاحب کرامت است به همين خاطر براى ديدار شيخ نجيبالدين بزغوش به شيراز رهسپار شد اما هنگامى كه به آنجا رسيد شيخ نجيبالدين بزغوش مرده بود. شيخ صفى در شيراز با شاعر بلند آوازه ایران مصلحالدين سعدى شيرازى و اميرعبدالله كه قطب معروفى بود ملاقات كرد و به توصيه اميرعبدالله قرار شد كه براى ديدار شيخ زاهد گيلانى كه مرشدى كامل بود راهى گيلان شود.
پس به ديدار وى شتافت و تحت تعاليم شيخ زاهد قرار گرفت. «تا صاحب مقامات عليه و جامع كمالات سينه گشت و شيخ زاهد با وجود آنكه فرزندان صاحب كمال داشت منصب سجادهنشينى و ارشاد خلايق را رجوع بدان حضرت کرد و يكى از دختران مكرمه خود را كه همنام فاطمه زهرا(س) بود به حباله نكاحش در آورد.
تحت رهبرى صفىالدين، طریقت صفويه در اردبيل به سبب وسعت و اهميتى كه يافته بود به شكل نهضتى مذهبى شكل گرفت و به صورت دعوتى در سراسر ايران، سوريه و آسياى صغير پراكنده شد و حتى به سيلان نيز رسيد. صفىالدين، حتى در دوره حيات خود تأثير سياسى بسيارى بر جاى نهاد و بهويژه تعيين صدرالدين موسى پسرش به جانشينى خود اين مطلب را آشكار مىسازد زيرا وى مصمم بود كه قدرت سياسى را در داخل دودمان صفوى حفظ کند.
تلفيق شريعت و طريقت در اعمال و گفتار شيخ صفیالدين اردبيلی
به نظر پژوهشگران تاریخ عصر صفوی، خصوصيت خاص صوفيه صفويه يعنی تلفيق شريعت و طريقت در اعمال و گفتار شيخ صفیالدين اردبيلی، رمز موفقیت و دوام طريقت وی بود که به مرور زمان بر تعداد مريدان اين طريقت افزوده شد؛ چنان که شیخ صفیالدین اسحاق اردبیلی را بسیاری از مردم آناتولی مانند دیگر هواخواهان به خاطر داشتن مرتبهای عرفانی هموار دوست داشته و برای زیارت او به اردبیل میآمدند به عبارت هواخواهی از طريقت شیخ صفوی از زمان شیخ صفی 700ق/1300م شروع و تا زمان تشکیل دولت صفوی در 908ق/1502م روند رو به رشدی را طی کرد.
از گزارش حمدالله مستوفى كه چهار سال قبل از فوت شيخ صفىالدين نوشته شدهاست؛ معلوم مىشود كه شيخ صفىالدين مردی صاحب وقت و قبولی عظیم دارد و از نفوذ زيادى برخوردار بوده، به گونهای که حكام مغول ارادت و احترام زيادى به او قائل بودند و شیخ از طريق اين نفوذ جان افراد زيادى را نجات داده است.
مریدان و هواداران شیخ و طریقت او از زن و مرد و پیر و جوان تشکیل میشد؛ این عاشقان مرد صافی علاوه بر ایران، ترکستان و چین نیز پراکنده بودند. در ترکستان تعداد آنها را پانصد نفر نوشتهاند. از قول صوفیان چین نقل شده است که در چین زاویهای است بس بزرگ و مریدان در غایت کثرت، و از کرامات شیخ گفتگوها داشتند. گذشته از این مریدان، شیخ صفیالدین خلفایی تعیین کرده بود که به شهرها و ولایات گسیل میشدند تا مسلک وی را ترویج کنند.
در باب چهارم از كتاب صفوه الصفا كه اختصاص به تفسيرهای عرفانى شیخ از آيات قرآنى و احاديث نبوى دارد نشان مىدهد كه او گذشته از سياستمدارى و زعامت، مردى عالم و فاضل و حتى شاعر بوده است. در اين تفسيرها وى به اشعار سنائى، عطّار، عراقى، مولوى و سعدى استشهاد مىكند. از جمله اشعار فارسى او غزل زير است كه در آن صفى متخلص كرده:
مى نوش كن كه مى را عديل نيست وز هيچ شربتى به جهانش عديل نيست
جُلاّب سلسبيل چو موقوف وعدهيى است حالى بنقد باده كم از سلسبيل نيست
وصف مزاج آن، حق اگر زنجبيل گفت در باده سرّهاست كه در زنجبيل نيست
گر عاقلى به عقل حكيمانه نوش وز غافلى مخور تو كه آب سلسبيل نيست…
در مدح مى منافع للناس آيت است نيكو بخوان كه منفعت او قليل نيست
ميخوارگى است عيب صفى در جهان و بس منت خداى را كه لئيم و بخيل نيست.
شيخ صفىالدين اردبیلی در روز دوشنبه دوازده محرم 735ق/1335م رحلت کرده و به ابديت پيوست.
نتیجه ظهور صفويان در تاريخ آسیا و خاورمیانه
ظهور صفويان در تاريخ سبب تحولات اجتماعي، سياسي و فرهنگي و تفكر خاص در روند تاريخ ميشود. به گونهاي كه اين دوره را ميتوان عصر طلائي ايران در تمام زمينهها دانست. اين سلسله در تاريخ ايران با مذهب تشيع شناخته مي شود؛ مذهبي كه سدههاي طولاني توسط حاكمان و سلسلهها سركوب و معتقدان آن مورد تعقيب و تفتيش قرار ميگرفتند با آمدن صفويان به صورت يك آئين پرطرفدار و ملي مطرح شده و گسترش پيدا كرد.
شهر اردبيل و زاويه شيخ صفيالدين در زمان خود شيخ و بهویژه فرزندان او در كنار مركزيت مذهبي، در حركتهاي سياسي و ادامه نهضت ايشان مهم بود. برخی از مورخان نفوذ عمده خاندان صفوی در آناتولی را به دوران خواجه علی فرزند و جانشین شیخ صدرالدین نسبت میدهند.
شیخ حسین پیرزاده زاهدی مؤلف سلسله النسب صفویه و از نبیرههای شیخ زاهد گیلانی مینویسد تیمور در بازگشت از عثمانی و پیروزی بر ایلدرم بایزید سلطان عثمانی در 806ق/1403م در اردبیل توقف و با خواجه علی ملاقات کرد و کرامتی را از وی دیده و مرید او شد. خواجه علی از تیمور خواست اسیران رومی یعنی آناتولی را که با خود همراه داشت آزاد کند او نیز آنان را بدو بخشید. خواجه علی اسرا را آزاد کرد و آنها را نزدیک مزار متبرک گنجه بکول در محلهای که به نام آنان به محله رومیان اردبیل معروف شد سکنی داد و از آن پس آنان به صوفیان روملو شهرت یافتند؛ بسیاری از مورخان شرقی و غربی این مطلب را تکرار کردهاند.
در 170 سال بعد، در زمان ششمین نواده شیخ صفی و بنیانگذار دولت صفوی یعنی شاه اسماعیل اول در 908ق/1502م و شهریاران صفوی بر تعداد مریدان و هواخواهان نهضت صفویه به ویژه در آناتولی افزوده شد و شاه اسماعیل با ارسال نامهای به سلطان با یزید دوم و پادشاه عثمانی، از او میخواهد که مامورین خود را از ممانعت و شیعیان عثمانی به اردبیل که به قصد زیارت مزار شیخ صفیالدین و دیدار شاه اسماعیل انجام میشود، باز دارد.
علویان ترکیه شوریدگان شیخ صفیالدین اردبیلی و شاه اسماعیل خطایی
شاه اسماعیل اول صفوی امروز در میان علویان ترکیه همانند گذشته، مورد احترام فراوان بوده و آنان همواره هنگام اجرای مراسم دینی خود در خانقاه ها(جمعخانهها) نام او را بر زبان آورده و در حال خضوع و خشوع احترام و علاقه خود را نسبت به وی ابزار میکنند.
دوستداران وی همواره اشعار او را که تخلص خطایی داشته، ترنم کرده و با شور و حال وصفناپذیری آنها را شرح و تفسیر میکنند. آنان اسماعیل را رمز و نشانهای از خاندان علی میدانند و معتقدند که شاه اسماعیل در آن زمان به لباس علی(ع) ملبس و به رنگ سرخ ملون وی را عنوان پرچمدار نهضتی میدانند که در راس همه امور قرار گرفته بود.
شوریدگان امروزی شاه اسماعیل اول در آناتولی که در سرتاسر کشور ترکیه پراکنده شدهاند و تعداد آنها را بین 10 تا 22 میلیون نفر تخمین میزنند بازماندگان همان دلباختگانی هستند که شاه اسماعیل اول را در رسیدن به قدرت یاری و همراهی کردند.
هواخواهی طریقت بکتاشیه ترکیه و فرقه گنابادیها و ذهبیها نه تنها در طول تاریخ بلکه در حال حاضر نیز نمونه عینی ارادتمندان طریقتها و فرقههای مختلف مسلمانان به سلسله صفوی و شیخ صفیالدین محسوب میشود.
تعداد زیادی از مریدان سلسله صفوي بنام اهل حق در قسمتهای مختلف ایران پراکنده شدهاند که با گذشت چندین سده عاشقانه به زیارت مقابر بنیانگذار سلسله صفوی یعنی شاه اسماعیل اول و جد اعلای این سلسله شیخ صفیالدین اسحاق اردبیلی به شهر اردبیل میآیند. این گروه که تعداد آنها در شهرهای تهران و ورامین به چهار هزار نفر میرسد نسل قزلباشها هستند که به حیات خود ادامه میدهند. جدای از این شماره بخش دیگری از اهل حق در مناطق قاراداغ و ارسباران سکونت دارند و بر اساس اعتقاد خاص از تراشیدن سیبل خود خودداری میکنند.
هنوز مردمانی از روستاهای پیرامون شهر اردبیل و آذربایجان جهت نشان دادن ارادت خود و برای زیارت تربت شیخ به بقعه اردبیل روی میآورند و با اهدای موقوفات و نذورات خود به بقعه شیخ اعتقاد پاک و خالصانه خود را به این مکان مذهبی و خاندان شیخ صفیالدین در معرض نمایش میگذارند، این مومنان پاک سرشت نذر میکنند که اولین موی نوزاد ذکور خود را در بقعه شیخ صفی اصلاح کنند.
مجموعه خانقاهي و آرامگاهى شيخ صفیالدين اردبیلی
مجموعه تاريخي و مذهبی شيخ صفيالدين اردبيلي در آغاز احداث بسان شهری در عالم کوچک با بازارها و حمام و میدانهای عمومی، تسهیلات مذهبی، منازل و ادارههای مخصوص به خودش فعالیت داشت.
اين اثر به عنوان بزرگترين و كاملترين تشكيلات خانقاهي ايران از امكانات خدماتي زيادي برخوردار بود. در عصر شهرياران صفوي و با برچيده شدن تشكيلات خانقاهي به عنوان برجستهترين زيارتگاه ملي و سياسي آرامگاه بنیانگذار دولت صفوي اعتبار ويژه پيدا كرد. به عبارتي اين مجموعه نگارخانه ایران در سده هشتم تا اوایل قرن دوازدهم هجری قمری/ چهاردهم تا هیجدهم میلادی در بر دارنده سبكهاي مختلف تزئيني در مبحث هنر و معماری اهميت زياد دارد.
قدیمیترین منبع تاریخی که درباره ساخت و سازهای این بنا بحث کرده کتاب صفوه الصفا تألیف ابن بزاز اردبیلی متعلق به سال 759ق/1358م و صریحالملک تاليف عبدالمومن عبدی بیگ شیرازی در 975ق/1567م است که برخی از روایات آن بیانگر تاریخ و تقدس بقعه است.
به طور کلی خانقاه شیخ صفي در زمان حیاتش از فضاهای متعدد خدماتی و رفاهی برخوردار بود. بعد از در گذشت شیخ صفی در(735ق/1334م) و در زمان اقتدار فرزندان شیخ، به یکی از زیارتگاههای مهم مسلمانان بهویژه شیعیان تبدیل شد، به گونه ای که اکثر مسافران اروپایی آن را یکی از بزرگترین و مهمترین اماکن زیارتی و مذهبی ایران و مسلمانان قلمداد می کنند.
آنچه از گزارش مسافران اروپایی بر میآید نشان از تکریم فراوان ایرانیان نسبت به این مکان مذهبی است. بر طبق اسناد تاریخی این محل زمانی در ردیف بزرگترین و مقدسترین اماکن مذهبی شیعیان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است؛ كمپفر آلمانى كه در میانه سالهاى 1096-1105ق/1685-1694م به ايران سفر كرده درباره اهمیت و تقدس اين بقعه می گوید: «برجستهترين، بزرگترين و زيباترين مقابر متبرك ايران بدون ترديد اينها هستند: اول حرم امام هشتم حضرت رضا(ع) در مشهد، دوم حرم خواهرش حضرت معصومه(س) در قم و در مرحله سوم بقعه شيخ صفىالدین در اردبيل.»
سفیر وقت فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا در دربار شاه عباس اول که در 1013ق/1604م از ایران بازدید کرده؛ شهرهای سلطانیه، اردبیل و مشهد را از جمله شهرهای مشهور و مقدس ایران دانسته است.
مجموعه شيخ صفيالدين از بخشهاي متعدد آموزشي و خدماتي و مذهبي همچون مقبره، خانقاه، كتابخانه، مسجد، مدرسه، حرمخانه، آب انبار، دارالشفاء، آشپزخانه، شربتخانه، دفاتر گوناگون و غیره تشكيل مىشده است.
در كتاب صريحالملك همه عمارات و ابنيه و آثار و مقابر و ميدانهاى اطراف مزار شيخ صفىالدين و همچنين تمام املاك وقفي و اراضى و خانهها و حمام و دكانها و قناتها به تفصيل ذكر شده است.
در زمان جانشينان مذهبي و سياسي شيخ صفيالدين، بهویژه عصر شاه عباس اول واحدهاي معماري زیادی به مجموعه افزوده شده، یا در بناهای موجود تغییرات اساسی انجام گرفت. این محل که در ابتدا، در زمان حيات خود شيخ، همانند یک مجموعه معمارى خانقاهی با تسهيلات درخور خود براى آموزش مریدان فعالیت میکرد در دورههای بعد، با عنایت نوادگان او به صورت مجموعه بزرگ زيارتي مطرح شد.
بنابراين اهميت این مجموعه در وهله اول در ارتباط با جد سلسله خاندان صفويه معنا پیدا می کند؛ در این مجموعه مقابر اسلاف شاهان صفويه چون؛ شيخ صدرالدين، شيخ جنيد، سلطان حيدر، آرامگاه شاه اسماعيل اول و مقابر ديگرى از شاهزادگان و علمای بزرگ قرار دارد.
بعضى از خاندان سلطنتى در اردبيل مقيم شدند مانند سام ميرزا برادر طهماسب، همچنين چهار فرمانرواى اوليه خاندان صفوى در اردبيل نزديك جدّ خود مدفون هستند و حتى گرچه از زمان شاه عباس كبير آستانه حضرت فاطمه معصومه(س) در قم به عنوان مقبره سلاطين صفوى به كار ميرفت ولى شاه عباس و جانشينان او اردبيل را زيارتگاه ملى خود دانستند؛ عمارات آن را توسعه بخشيده به تزيين و تقديم هدايا پرداختند.
ويور در خصوص تکریم بقعه اردبیل در زمان گذشته نظرش بر اين است كه سلطان سليم متصرفات ايران را كه شامل بغداد و نجف و كربلا بود از جنگ ايران بدر آورد، به جاى اين امكنه فوقالعاده مقدس بعد از مشهد حضرت امام رضا(ع) و مرقد مطهره دختر امام موسى الكاظم(ع) در قم و آرامگاه صفويه در اردبيل مقامى شامخ يافت.
اردبيل در اين دوره به صورت مزارى ملى در آمد و حتى از دو بقعه ديگر اهميت بيشترى كسب كرد. اين سلسله ملّى در شهر اردبيل ريشه گرفت، اگرچه دربار شاهى در اين شهر مستقر نگرديد ولى اردبيل در طول تمام سده های ده و یازده هجری/ شانزده و هفده میلادی به عنوان پايتخت مذهبى و ملى ايران تلقى مىشد.
با اين كه نظر ويور قابل تأمل است ولى قريب به يقين نیست؛ اولاً به دليل اينكه مؤلف سلسله النسب صفويه، شیخ حسین پیرزاده زاهدی که معاصر شاه سلیمان صفوی است از صفوه الصفا روایتی را نقل می کند که مولانا شمسالدين برنيقى، روایت می کند: از راه مراغه و تبریز شمار طالبان و مشتاقان نمودم؛ در سه ماه سیزده هزار طالب به این یک راه به حضرت شیخ[صفی الدین] آمدند و شرف حضور مبارک دریافتند و توبه کردند و از باقی اطراف بر این قیاس… و اضافه مىكند كه مدتى بعد در اقصى نقاط و مشرق مانند بلخ و بخارا نيز مريدان صفوى بودند. ثانیاً شاه اسماعيل اول با ارسال نامهاى به سلطان بايزيد دوم، پادشاه عثمانى، از او میخواهد كه مأمورين خود را از ممانعت حركت شيعيان عثمانى به اردبيل كه به قصد زيارت مزار شیخ صفیالدین و ديدار شاه اسماعيل انجام مىشود باز دارد. جالب توجه اینکه سلطان بايزيد دوم نيز ضمن پذيرش اين مسأله، نياكان شاه اسماعيل را اولياءالله ناميد؛ كه تركان به زيارت آنان مىروند.
بعد از گذشت بيش از چهار سده بقعه شيخ صفيالدين و آرامگاه بنيانگذار سلسله صفوي در ميان مردم از جايگاه خاص برخوردار است. اعتقاد قلبي مردم به خاندان صفوي و آرامگاه آنها تا عصر كنوني در رسمها و سنتهاي مردم قابل بررسي و مطالعه است. كثرت مريدان و پيروان شيخ صفي و شاه اسماعيل در مناطق مختلف ايران و آناتولي و شام و جمهوري آذربايجان با عناوين اهل حق و صوفيان پيرو آنها از جمله حيات تفكر و پويائي خاندان صفوي محسوب ميشود. در آناتولي و شام حدود 22 ميليون نفر از مريدان سلسله با عنوان شوريدگان شاه اسماعيل از جايگاه رفيع آنها حكايت دارد.
يكي ديگر از نمودهاي عيني اعتقاد مردم به شيخ صفي و آرامگاه او در سوگواريها و عزاداريهاست. شهادت امام حسين(ع) و ياران او در كربلا در سال 61ق/681م در اجراي مراسم سوگواري و بزرگداشت آن روز از اهميت زياد برخوردار مي باشد.
بقعه شيخ صفيالدين در نظر مردم منطقه به عنوان كانون حركت دستههاي عزاداري مردم در ماه محرم هسته اين مراسم محسوب ميشود. به گونهاي دسته تمام محلات اردبيل با نظم خاص از مقابل آن عبور کرده و به عزاداري مي پردازند. ضمن اينكه محله عاليقاپو به عنوان يكي از محلات شش گانه اردبيل حركت خود را از اين مكان شروع ميكند. هر محله علمي دارد كه جلوي دسته حركت ميكند و علم محله عاليقاپو در بقعه شيخ صفي نگهداري ميشود و تنها در ماه محرم از بقعه خارج شده بعد از پايان مراسم دوباره در جايگاه خود در بقعه شيخ صفي قرار ميگيرد.
هنوز مردم منطقه با اعتقاد راسخ به كرامات شيخ به نذر و وقف اموال نقدي و غير نقدي و قرباني گوسفند ميپردازند. يكي از اين نذرها اصلاح و قيچي کردن بخشي از موي فرزندان ذكور در اين مركز مذهبي است. بنابراين اعتقاد ريشهدار مردم منطقه به سلسله صفوي و آرامگاه اجداد آنها سبب حفظ اين مجموعه ميشود.
اما یکی از آئینهای مذهبی و سنتی مردم اردبیل مراسم تشتگذاری ماه محرم است که سدههای متمادی است هر سال پرشکوهتر از سال قبل و با شرکت مردم انجام میشود. مراسم مسجد دروازه و محله عالی قاپو به عنوان یکی از محلههای بافت تاریخی شهر اردبیل از بقعه شیخ صفی شروع میشود.
نکته شایان توجه در عزاداری دهه ماه محرم، اهمیت تاریخی و مرکزیت بقعه شیخ صفی در این سنت دیرینه است. با گذشت چندین سده هنوز هم مسیر حرکت دستههای عزاداری از نزدیکی بقعه تغییر نکرده و این دسته ها ضمن طی مسیر مشخص ،پس از عبور از محله گازران و میدان عالیقاپو و غرب بقعه به سمت مسجد سرچشمه ادامه می یابد. در این مسیر در اصل بقعه در مرکز ثقل این حرکت قرار میگیرد.
البته اوله آریوس نیز در سفرنامه خود به این موضوع اشاره میکند؛ در آخرین روز ایام عزاداری، دستهها در خیابانها و معابر از صبح تا ظهر حرکت میکنند و شب آن روز نیز در مراسم شرکت میکنند. محل اجتماع اصلی این دسته در جلوی مزار شیخ صفی است که پرچم و بیرق بلندی را، که بنا بر روایتی فاطمه دختر پیغمبر(ص) بهدست خود برافراشته و شیخ صدرالدین پسر شیخ صفیالدین آن را از مدینه به اردبیل آورده در آنجا نصب کردهند.
قبل از برگزاری مراسم مسجد دروازه، دسته محله دروازه عالیقاپو در همان روز به شعبات تابعه و زیر علم خود میرود و مراسم خاص خود را برپا میکند. در ضمن فقط یکی از شعبات آن برای تشتگذاری محله عالیقاپو به مسجد آنجا میآید. مراسم محله دروازه یا عالی قاپو از گذشته با حرکت دسته این محله از مسجد عالیقاپو، در بعد از ظهر آخرین روز تشتگذاری یعنی 29 ذیالحجه، شروع شده و برای تشتگذاری به مجموعه شیخ صفیالدین آمده و با سلام و صلوات بر پیامبر(ص) و اهل بیت عترت و طهارت(ع) و اولیاء خدا و پیروان راستین تشیع ادامه مییابد.
عزاداران در این مراسم طوق معروف بقعه را که نمونهای از قدیمیترین علمهای اردبیل به شمار میرود و با نقشهای مشبک و اسماء متبرک الله محمد علی تزیین شده برداشته و به مسجد عالیقاپو می برند. این علم تا بعد از روز عاشورا در مسجد دروازه نگهداری شده و پس از آن به محل اصلی خود در بقعه یعنی دارالحفاظ منتقل میشود. عزاداران عالیقاپو بعد از تشتگذاری بقعه به تشتگذاری دیگر محلههای تابعه میپردازند.
به هر صورت محل كنونى بقعه در ابتدا خانقاه و مسكن شيخ صفى و مركز صوفيه و مريدان او بوده و پس از مرگ شيخ مدفن او شد. روایت است شيخ صفىالدين را در خانه خود كه بيرون دروازه اسفريس بوده، به خاك سپردند و ظاهراً اينجا همان خانهاى است كه در زمان حيات خود شيخ به خانه بله يوسف مشهور بوده و شيخ در آنجا خلوت مىنمود.
ابن بزاز در صفوه الصفا ضمن اشاره به اين موضوع چنين می نویسد: «مرقد منوّر آن مقام باشد كه خانهاى بود در جنب خلوتخانه ،قُدَّسَ ِسرُّهُ، و باغچه و حوضخانه و ميان خلوتسراى عام و مزار مريدان بود و اتفاقاً اين موضع آن مقامى است كه چون شيخ را ،قُدَّسَ ِسرُّهُ، سر وقتى شدى و بدان مقام رفتى و استماع وقايع مردم كردى و در مرض و صحت استراحت آنجا مي كردى، و آن مقام است كه شيخ را بر آن موضع وجدى شده بود و فرمودى: كه از فيضى كه نازل شد بدين مقام نصيبى رسيد.
و از اين خانه پنجرهاى در باغچه حوض خانه و خلوت متبركه شيخ بود و مهاذى در خلوت شيخ مايل به جانب يمين درخت بيدى بود و هرگاه كه شيخ قدس سره، از خلوت بيرون آمدى به گوشه چشم نظرى بدان درخت مي كرد، پس روز سه شنبه وقت الضحى در اين مقام كه القبر روضه من رياض الجنان جسم مطهرش، قدس سره، دفن كردند.»
اکثر پژوهشگران معماری عصر صفوی از جمله آرتور پوپ نظرشان بر این است بناهای بقعه، نخستين بار با عنايت شاه طهماسب اول صفوى(984-930ق/1576-1524م) با موفقیت به صورت مجموعه منسجم درآمده است و در مرحله بعد، در دورههای شاه عباس كبير و شاه عباس دوم و شاه صفى، با اصلاحات زيادی همراه شده است و شهریاران صفوی در توسعه بناهای مجموعه نقش اساسی ایفا کردند؛ با عنایات سخاوتمندانه شهریاران صفوی بناهای بقعه با انواع نگارههای هنری چون نقاشى دیواری، تذهيب، خطوط خوشنویسی و آرایههای زیبا چون كاشى معرق و هفت رنگ، گچبرى، مقرنسكارى، تزیینات منبتكارى، خاتمكارى و گرهچينى آراسته شد.
قسمتهای مختلف مجموعه جهانی شیخ صفیالدین
در حال حاضر بقعه شيخ صفىالدين اردبیلی از قسمتهاى ذيل تشكيل میشود: مقبره شيخ صفىالدين؛ معروف به گنبد اللّه اللّه
تالار دارالحفاظ؛ قنديلخانه يا نمازخانه
شاه نشین
آرامگاه شاه اسماعيل اوّل يا گنبد شاه اسماعيل
آرامگاه محيىالدين محمّد معروف به حرمخانه
عمارت چينىخانه
دارالحديث (طاق متولى يا دارالسلام)
بناى معروف به مسجد جنت سرا
سردر شاه عباسى
دروازه اصلی یا سردر بزرگ
حياط بزرگ يا حياط باغ
حياط كوچك میانی
ساحت يا صحن اصلى
چلهخانه
محوطه معروف به قبرستان شهيدگاه
خانقاه يا زوايه
حياط معروف به مقابر
آثار معماری مکشوفه سال 1415ق/1995م که مهمترین آنها بخشي از فضاهاي مرتبط با شربتخانه و معبر و آب انبار و خانه هاي مسكوني منتسب به خاندان صفوي است
آثار و بقایای معماری مکشوفه سال 1427ق/2006م در سمت راست حياط باغ به طرف دروازه اصلي بقعه كه برجستهترين آنها مشتمل بر آثار حمام و آشپزخانه بقعه و معبر شهيدگاه و جنتسرا است. بقاياي مذكور اين رسمت در حقيقت اصالت دياگرام دمرگان فرانسوس را كه در سال 1304ق/ 1887م ترسيم شده تأئيد ميكند. اين آثار كه از زير ديوار سمت شرقي حياط باغ كشف و حفاظت ميشود تقدم آن را بر ديوار طاقنما اين سمت تائيد و ساخت ديوار را به دورهاي بعد از تخريب حمام و آشپزخانه يعني بعد از عصر شاه صفي تا اواخر صفوي ميرساند.
كاوشهاي اين قسمت كامل نشده و با توجه به دياگرام دمرگان و شواهد موجود؛ لايههاي فرهنگي مقاطع ترانشه ها A8 و B7 و B8 و C7 و C6 گستردگي آثار و بقاياي معماري به موازات ديوار سمت راست حياط باغ به طرف دروازه اصلي با كاوشهاي باستانشناختي مشخص خواهد شد.
حسن یوسفی
باستانشناس و استاد دانشگاه
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد